شناخت بهتر دوست دختر (تایپیک آخر)

[ashkan1]

ولی بحث ما دوست دختر پسری نبوده فراتر بود بچه ها در جریانن

منظورم اینه که عشق بازی باید اسلامی باشه. اونطور که خدا دستور میده. درست اینه. کاری به من نداشته باش که ادم درستم یا بد. میخوام بگم درست اینه. اگه میتونی درست رو انجام بده. عشق بازی مخفیانه و بدون اگاهی بزرگتر ها مخصوصا خانواده دختر و رعایت یه سری چیزا که توسط اسلام مشخص شده در عشق بازی قبل ازدواج و محرم شدن هنگام رفت و آمد ها برای اشنا شدن بیشتر.....

مشکل بعضی از ما ادما اینه که فک می کنیم عشق بازی اسلامی باعث عدم شناخت خوب از طرف مقابل میشه. اسلام ازدواج بدون شناخت رو منع کرده به صورت قطعی.

من نمی دونم قضیه ی تو چیه و پستای قبلیت رو نخوندم. کلی دارم جواب میدم. شاید اصلا بهت مربوط نباشه.

اینکه اگه فردی عاشق یکی دیگه شد بهتره به بزرگتر اطلاع بده به شیوه درست اون ها هم به بزرگتر دختر به شیوه ی درست و اون بزرگتر دختر به شیوه درست به دختر خودش. بعد بگن که ما برای ازدواج نیاز به شناخت از هم داریم. جلسات خانوادگی بذارن با هم خصوصیات هم رو راحت بگن و هدفشون رو. خانواده دختر باید قبول کنه که پسری که امده خواستگاری دخترشون حق داره که با دخترشون به شیوه ی درست و اسلامی گفت و گو کنه و ارتباط داشته باشه تا با هم اشنا بشن. همچنین خانواده ی پسر باید بدونه اون دختره هم باید با پسره اشنا بشه. تحقیق و جست و جو و صحبت و ... اینا تو اسلام خیلی سفارش شده که قبل ازدواج حتما باید شناخت کافی باشه. اما متاسفانه این چیزا تو جامعه ی ما کمرنگ تر شده و پسر نمی تونه راحت به خانواده دختر بفهمونه که من از دخترتون خوشم میاد اما واسه ی اطمینان خاطر هم ایشون هم من باید با هم بیشتر اشنا بشیم که اگه بدرد هم نخوردیم اصلا ازدواج نکنیم. حالا این اشنا شدن رو من دیگه کارشناس ازدواج نیستم و نمی دونم دقیق که چگونه درسته

اما اینو دیگه هر کسی قبول کرده که دوستی یا عشق بازی یا هر چیز فراتر از اونی به صورت مخفیانه بدون اطلاع خانواده ا و همچنین به شیوه ی نادرست کاملا اشتباه. ختر و پسر نباید تو این مدت اشنایی قبل ازدواج بهم تیکه های عشقی بندازن. اول باید از هم مطمئن شن. هر گونه گفتن چه چچشمای خوشگلی داری چه هیکل ورزشی داری و .... که جز تیکه های عشقی بعد ازدواجه قبل ازدواح و قبل شناخت کافی و قطعی شدن تصمیم برای ازدواج دو نفر کاملا ممنوعه. چون اگه سرانجام با هم ازدواج نکنن این تیکه و ها و ارتباطات و صحبت های نادرستی که رد و بدل شده روی هر دو تاثیر بد و منفی میذاره مخصوصا وقتی اونا خواستگاری دیگه ای میرن یا اون دختر خواستگار دیگه ای براش میاد. تاثیر منفی ممنوع.

البته باز هم بگم دوست عزیز من اصلا قضیه تو رو کلا نمی دونم فقط یه دوس دختر دوس پسر خوندم اومدم یه چیزی پروندم شاید به قضیت ربطی نداشته باشه

[reza1]

سام بیشتر پست هات رو خوندم ، از روز اولی که اومدی تو این سایت ، این نظرم هم فقط در رابطه با این پست نیست .

به نظر من ازدواج موفقی نمی تونی داشته باشی .
اینم نمیگم که نا امید کنم یا اینکه بخوام ناراحتت کنم ، بی دلیل نمیگم ، واقعاً موفق نمیشی و به اونی که میخوای نمیرسی . ( الان تو دلت داری میگی خودت موفق نمیشی )

به خاطر اینکه هدف هات و خواسته هات با هم تناقض داره ، در تضاد هم هستن .

خودت خواسته هات رو رویه کاغذ مکتوب کن متوجه میشی کجاهاش رو میگم .

فقط با خودت صادق و رو راست باش متوجه میشی .

[sam127]

سام بیشتر پست هات رو خوندم ، از روز اولی که اومدی تو این سایت ، این نظرم هم فقط در رابطه با این پست نیست .

به نظر من ازدواج موفقی نمی تونی داشته باشی .
اینم نمیگم که نا امید کنم یا اینکه بخوام ناراحتت کنم ، بی دلیل نمیگم ، واقعاً موفق نمیشی و به اونی که میخوای نمیرسی . ( الان تو دلت داری میگی خودت موفق نمیشی )

به خاطر اینکه هدف هات و خواسته هات با هم تناقض داره ، در تضاد هم هستن .

خودت خواسته هات رو رویه کاغذ مکتوب کن متوجه میشی کجاهاش رو میگم .

فقط با خودت صادق و رو راست باش متوجه میشی .

دلایلتو بگو؟

[sam127]

منظورم اینه که عشق بازی باید اسلامی باشه. اونطور که خدا دستور میده. درست اینه. کاری به من نداشته باش که ادم درستم یا بد. میخوام بگم درست اینه. اگه میتونی درست رو انجام بده. عشق بازی مخفیانه و بدون اگاهی بزرگتر ها مخصوصا خانواده دختر و رعایت یه سری چیزا که توسط اسلام مشخص شده در عشق بازی قبل ازدواج و محرم شدن هنگام رفت و آمد ها برای اشنا شدن بیشتر.....

مشکل بعضی از ما ادما اینه که فک می کنیم عشق بازی اسلامی باعث عدم شناخت خوب از طرف مقابل میشه. اسلام ازدواج بدون شناخت رو منع کرده به صورت قطعی.

من نمی دونم قضیه ی تو چیه و پستای قبلیت رو نخوندم. کلی دارم جواب میدم. شاید اصلا بهت مربوط نباشه.

اینکه اگه فردی عاشق یکی دیگه شد بهتره به بزرگتر اطلاع بده به شیوه درست اون ها هم به بزرگتر دختر به شیوه ی درست و اون بزرگتر دختر به شیوه درست به دختر خودش. بعد بگن که ما برای ازدواج نیاز به شناخت از هم داریم. جلسات خانوادگی بذارن با هم خصوصیات هم رو راحت بگن و هدفشون رو. خانواده دختر باید قبول کنه که پسری که امده خواستگاری دخترشون حق داره که با دخترشون به شیوه ی درست و اسلامی گفت و گو کنه و ارتباط داشته باشه تا با هم اشنا بشن. همچنین خانواده ی پسر باید بدونه اون دختره هم باید با پسره اشنا بشه. تحقیق و جست و جو و صحبت و ... اینا تو اسلام خیلی سفارش شده که قبل ازدواج حتما باید شناخت کافی باشه. اما متاسفانه این چیزا تو جامعه ی ما کمرنگ تر شده و پسر نمی تونه راحت به خانواده دختر بفهمونه که من از دخترتون خوشم میاد اما واسه ی اطمینان خاطر هم ایشون هم من باید با هم بیشتر اشنا بشیم که اگه بدرد هم نخوردیم اصلا ازدواج نکنیم. حالا این اشنا شدن رو من دیگه کارشناس ازدواج نیستم و نمی دونم دقیق که چگونه درسته

اما اینو دیگه هر کسی قبول کرده که دوستی یا عشق بازی یا هر چیز فراتر از اونی به صورت مخفیانه بدون اطلاع خانواده ا و همچنین به شیوه ی نادرست کاملا اشتباه. ختر و پسر نباید تو این مدت اشنایی قبل ازدواج بهم تیکه های عشقی بندازن. اول باید از هم مطمئن شن. هر گونه گفتن چه چچشمای خوشگلی داری چه هیکل ورزشی داری و .... که جز تیکه های عشقی بعد ازدواجه قبل ازدواح و قبل شناخت کافی و قطعی شدن تصمیم برای ازدواج دو نفر کاملا ممنوعه. چون اگه سرانجام با هم ازدواج نکنن این تیکه و ها و ارتباطات و صحبت های نادرستی که رد و بدل شده روی هر دو تاثیر بد و منفی میذاره مخصوصا وقتی اونا خواستگاری دیگه ای میرن یا اون دختر خواستگار دیگه ای براش میاد. تاثیر منفی ممنوع.

البته باز هم بگم دوست عزیز من اصلا قضیه تو رو کلا نمی دونم فقط یه دوس دختر دوس پسر خوندم اومدم یه چیزی پروندم شاید به قضیت ربطی نداشته باشه

الان دارم آژانس برگشتم کامل واست توضیح میدم

[reza1]

دلایلتو بگو؟

باشه
یکیش :

هدفت از ازدواج هم رشد اقتصادیه هم منفعت معنوی ، نمیگم اینا در تضاد هم هستن و نمیتونن در کنار هم باشن ، اما الویت بندیت طوریه که هر دو رو با هم میخوای ، و تعریفی که داری هم باعث تضاد شدن میشه .

مثلاً دوست همسرت تک فرزند باشه تا از نظر مادی بیشتر پیشرفت کنین ، اما از اون طرف دختری رو که تفکر مادی داره رو ازش بدت میاد و سرزنش میکنی
یکجا خوندم دختره جواب منفی بهت داده میگه ما جهاز سنگین نداریم برا همون جواب رد بهش دادم . بعد تو میگفتی مگه من دنبال پولشم بعدم میاد از این تفکر ، در حالی که خودت هستی .
بعد خودت برعکس دوست داری حتی ازدواجت یک نوع پیشرفت اقتصادی برات داشته باشه ( در موردش پست زدی میتونی بری چست هات رو بخونی ، حتی در مورد تک فرزند بودن و ... )

نمیگم مادیات و ثروت بده ، خیلی هم خوبه ، هر کس میگه بده خیلی هم نادونه ،
اما باید الویت بدنی کنی و تعریفی داشته باشی که مکمل هدف دیگریت باشه نه در تناقضش .

یا یکی دیگش همین پست های جدید که در مورد دخترا و روابط جنسی زدی ، و یکیش مانتو بهتره یا چادر ، این داره تضاد های درونت رو نشون میده ....

میتونم با نقل قول نوشته هات نشونت بدم ، اما خودت باید بدونی لازم نیست خودت باید منظورم رو گرفته باشی

حتی اینا باعث رنجشت هم میشن
وقتی هدفت ها در تناقض هم باشن ، حتی بعد این که به یکی برسی حس خوبی نداری ، چون اون یکی رو از دست دادی و بهش نرسیدی ، احساس موفقیت نمیکنی ، چون به اون چیز های که میخواستی نرسیدی .

مثلاً نمیتونی هم همسر خود دار و با حیایی داشته باشی که هم شیک پوش و جذاب باشه . ( باید معیار هات مکمل هم باشه )

باید اول اونای که در تضاد هم هستن رو یکش رو انتخاب کنی
و بعد الویت بندیشون کنی

---

یا یک نمونه دیگه ، به دختر شاد میگی آهن پرست ، و از تفکر مادی گرایانش بدت میاد و نفرت داری ، اما خودت تو سرت از این فکاری مادی گرایانه زیاد داری ، نمیگم بده ها ، خوبه ، اما نباید در کنار تضاد خواسته ها دیگه باشه. ( http://forum.moshaver.co/f123/%D9%85...F%D8%9F-27873/ )

دختر شاد تو زندگیش موفقیتی که میخواد رو بهش میرسه ( البته اون موفقیتی که خودش برای خودش تعریف کرده ) چون الویتش رو انتخاب کرده .

[بهنام1]

باشه
یکیش :

هدفت از ازدواج هم رشد اقتصادیه هم منفعت معنوی ، نمیگم اینا در تضاد هم هستن و نمیتونن در کنار هم باشن ، اما الویت بندیت طوریه که هر دو رو با هم میخوای ، و تعریفی که داری هم باعث تضاد شدن میشه .

مثلاً دوست همسرت تک فرزند باشه تا از نظر مادی بیشتر پیشرفت کنین ، اما از اون طرف دختری رو که تفکر مادی داره رو ازش بدت میاد و سرزنش میکنی
یکجا خوندم دختره جواب منفی بهت داده میگه ما جهاز سنگین نداریم برا همون جواب رد بهش دادم . بعد تو میگفتی مگه من دنبال پولشم بعدم میاد از این تفکر ، در حالی که خودت هستی .
بعد خودت برعکس دوست داری حتی ازدواجت یک نوع پیشرفت اقتصادی برات داشته باشه ( در موردش پست زدی میتونی بری چست هات رو بخونی ، حتی در مورد تک فرزند بودن و ... )

نمیگم مادیات و ثروت بده ، خیلی هم خوبه ، هر کس میگه بده خیلی هم نادونه ،
اما باید الویت بدنی کنی و تعریفی داشته باشی که مکمل هدف دیگریت باشه نه در تناقضش .

یا یکی دیگش همین پست های جدید که در مورد دخترا و روابط جنسی زدی ، و یکیش مانتو بهتره یا چادر ، این داره تضاد های درونت رو نشون میده ....

میتونم با نقل قول نوشته هات نشونت بدم ، اما خودت باید بدونی لازم نیست خودت باید منظورم رو گرفته باشی

حتی اینا باعث رنجشت هم میشن
وقتی هدفت ها در تناقض هم باشن ، حتی بعد این که به یکی برسی حس خوبی نداری ، چون اون یکی رو از دست دادی و بهش نرسیدی ، احساس موفقیت نمیکنی ، چون به اون چیز های که میخواستی نرسیدی .

مثلاً نمیتونی هم همسر خود دار و با حیایی داشته باشی که هم شیک پوش و جذاب باشه . ( باید معیار هات مکمل هم باشه )

باید اول اونای که در تضاد هم هستن رو یکش رو انتخاب کنی
و بعد الویت بندیشون کنی

---

یا یک نمونه دیگه ، به دختر شاد میگی آهن پرست ، و از تفکر مادی گرایانش بدت میاد و نفرت داری ، اما خودت تو سرت از این فکاری مادی گرایانه زیاد داری ، نمیگم بده ها ، خوبه ، اما نباید در کنار تضاد خواسته ها دیگه باشه. ( http://forum.moshaver.co/f123/%D9%85...F%D8%9F-27873/ )

دختر شاد تو زندگیش موفقیتی که میخواد رو بهش میرسه ( البته اون موفقیتی که خودش برای خودش تعریف کرده ) چون الویتش رو انتخاب کرده .

خیلی جالب بود به نظر منم با شناختی که از سام تو این مدت پیداکردم همین بوده

[reza1]

خیلی جالب بود به نظر منم با شناختی که از سام تو این مدت پیداکردم همین بوده

امیدوارم ناراحت نشه، چون قصد من این نیست .
نیت کمکه تا بتونه تو زندگیش پیشرفت کنه و به خواسته هاش برسه ...

به هر حال هممون نیاز داریم هدف گذاری کنیم و هدف هامون رو مرتب ، فقط سام نیست ، میتونستم ساده بگذرم ، اما چون پسر خوبیه گفتم ...

[بهنام1]

امیدوارم ناراحت نشه، چون قصد من این نیست .
نیت کمکه تا بتونه تو زندگیش پیشرفت کنه و به خواسته هاش برسه ...

به هر حال هممون نیاز داریم هدف گذاری کنیم و هدف هامون رو مرتب ، فقط سام نیست ، میتونستم ساده بگذرم ، اما چون پسر خوبیه گفتم ...

خدارو شکر سام تو این زمینه از کسی ناراحت نمیشه وبه فکر پیشرفت خودشه که تاپیک میزنه و... واز این صحبت ها استفاده میکنه!
از یه حرفتون استقبال کردم اینکه هرچی میخوای رو کاغذ بنویس
خیلی از ماها این قضیه رو میدونیم ولی!!!!!!!ولی موقع عمل وقتی میریم خواستگاری چیزی که یادمون نمیاد اون کاغذه! اون چیزایی که میخوایم کمپلت فراموش میکنیم وبه فرع میچسبیم

[sam127]

باشه
یکیش :

هدفت از ازدواج هم رشد اقتصادیه هم منفعت معنوی ، نمیگم اینا در تضاد هم هستن و نمیتونن در کنار هم باشن ، اما الویت بندیت طوریه که هر دو رو با هم میخوای ، و تعریفی که داری هم باعث تضاد شدن میشه .

مثلاً دوست همسرت تک فرزند باشه تا از نظر مادی بیشتر پیشرفت کنین ، اما از اون طرف دختری رو که تفکر مادی داره رو ازش بدت میاد و سرزنش میکنی
یکجا خوندم دختره جواب منفی بهت داده میگه ما جهاز سنگین نداریم برا همون جواب رد بهش دادم . بعد تو میگفتی مگه من دنبال پولشم بعدم میاد از این تفکر ، در حالی که خودت هستی .
بعد خودت برعکس دوست داری حتی ازدواجت یک نوع پیشرفت اقتصادی برات داشته باشه ( در موردش پست زدی میتونی بری چست هات رو بخونی ، حتی در مورد تک فرزند بودن و ... )

نمیگم مادیات و ثروت بده ، خیلی هم خوبه ، هر کس میگه بده خیلی هم نادونه ،
اما باید الویت بدنی کنی و تعریفی داشته باشی که مکمل هدف دیگریت باشه نه در تناقضش .

یا یکی دیگش همین پست های جدید که در مورد دخترا و روابط جنسی زدی ، و یکیش مانتو بهتره یا چادر ، این داره تضاد های درونت رو نشون میده ....

میتونم با نقل قول نوشته هات نشونت بدم ، اما خودت باید بدونی لازم نیست خودت باید منظورم رو گرفته باشی

حتی اینا باعث رنجشت هم میشن
وقتی هدفت ها در تناقض هم باشن ، حتی بعد این که به یکی برسی حس خوبی نداری ، چون اون یکی رو از دست دادی و بهش نرسیدی ، احساس موفقیت نمیکنی ، چون به اون چیز های که میخواستی نرسیدی .

مثلاً نمیتونی هم همسر خود دار و با حیایی داشته باشی که هم شیک پوش و جذاب باشه . ( باید معیار هات مکمل هم باشه )

باید اول اونای که در تضاد هم هستن رو یکش رو انتخاب کنی
و بعد الویت بندیشون کنی

---

یا یک نمونه دیگه ، به دختر شاد میگی آهن پرست ، و از تفکر مادی گرایانش بدت میاد و نفرت داری ، اما خودت تو سرت از این فکاری مادی گرایانه زیاد داری ، نمیگم بده ها ، خوبه ، اما نباید در کنار تضاد خواسته ها دیگه باشه. ( http://forum.moshaver.co/f123/%D9%85...F%D8%9F-27873/ )

دختر شاد تو زندگیش موفقیتی که میخواد رو بهش میرسه ( البته اون موفقیتی که خودش برای خودش تعریف کرده ) چون الویتش رو انتخاب کرده .

همشو بهم بگو با نقل قول نوشته هام

یکی از دلایلشو گفتی باقیشم بگو ممنون

نه واسه چی ناراحت شم وقتی میتونم با نقدهای شما پیشرفت کنم

[sam127]

باشه
یکیش :

هدفت از ازدواج هم رشد اقتصادیه هم منفعت معنوی ، نمیگم اینا در تضاد هم هستن و نمیتونن در کنار هم باشن ، اما الویت بندیت طوریه که هر دو رو با هم میخوای ، و تعریفی که داری هم باعث تضاد شدن میشه .

مثلاً دوست همسرت تک فرزند باشه تا از نظر مادی بیشتر پیشرفت کنین ، اما از اون طرف دختری رو که تفکر مادی داره رو ازش بدت میاد و سرزنش میکنی
یکجا خوندم دختره جواب منفی بهت داده میگه ما جهاز سنگین نداریم برا همون جواب رد بهش دادم . بعد تو میگفتی مگه من دنبال پولشم بعدم میاد از این تفکر ، در حالی که خودت هستی .
بعد خودت برعکس دوست داری حتی ازدواجت یک نوع پیشرفت اقتصادی برات داشته باشه ( در موردش پست زدی میتونی بری چست هات رو بخونی ، حتی در مورد تک فرزند بودن و ... )

نمیگم مادیات و ثروت بده ، خیلی هم خوبه ، هر کس میگه بده خیلی هم نادونه ،
اما باید الویت بدنی کنی و تعریفی داشته باشی که مکمل هدف دیگریت باشه نه در تناقضش .

یا یکی دیگش همین پست های جدید که در مورد دخترا و روابط جنسی زدی ، و یکیش مانتو بهتره یا چادر ، این داره تضاد های درونت رو نشون میده ....

میتونم با نقل قول نوشته هات نشونت بدم ، اما خودت باید بدونی لازم نیست خودت باید منظورم رو گرفته باشی

حتی اینا باعث رنجشت هم میشن
وقتی هدفت ها در تناقض هم باشن ، حتی بعد این که به یکی برسی حس خوبی نداری ، چون اون یکی رو از دست دادی و بهش نرسیدی ، احساس موفقیت نمیکنی ، چون به اون چیز های که میخواستی نرسیدی .

مثلاً نمیتونی هم همسر خود دار و با حیایی داشته باشی که هم شیک پوش و جذاب باشه . ( باید معیار هات مکمل هم باشه )

باید اول اونای که در تضاد هم هستن رو یکش رو انتخاب کنی
و بعد الویت بندیشون کنی

---

یا یک نمونه دیگه ، به دختر شاد میگی آهن پرست ، و از تفکر مادی گرایانش بدت میاد و نفرت داری ، اما خودت تو سرت از این فکاری مادی گرایانه زیاد داری ، نمیگم بده ها ، خوبه ، اما نباید در کنار تضاد خواسته ها دیگه باشه. ( http://forum.moshaver.co/f123/%D9%85...F%D8%9F-27873/ )

دختر شاد تو زندگیش موفقیتی که میخواد رو بهش میرسه ( البته اون موفقیتی که خودش برای خودش تعریف کرده ) چون الویتش رو انتخاب کرده .

همشو بهم بگو با نقل قول نوشته هام

یکی از دلایلشو گفتی باقیشم بگو ممنون

نه واسه چی ناراحت شم وقتی میتونم با نقدهای شما پیشرفت کنم

[sam127]

خیلی جالب بود به نظر منم با شناختی که از سام تو این مدت پیداکردم همین بوده

شما هم دلایلتو بگو

[sam127]

نازی هم کم و بیش منو میشناسه شما هم دلایلتو بگو

[sam127]

[replacer_a] ببین خلاصه قضیه این تایپیک های سریالی اینه :

ما هرسال 10 روز میریم مشهد و میریم به یه هتلی پدر مادر من الان شاید 30 ساله میرن این هتل منم از بچگی میرفتم این هتل و کم کم با صاحب هتل و برادراش و خواهراش آشنا شدیم و یه رفاقت خانوادگی چند ساله داریم و منم از بچگی با بچه هاشون بزرگ شدم و خیلی صمیمی و خودمونی هستیم تا الان .قدیما که مثلا میرفتیم دوره بچگیمون تو حیاط هتل بازی میکردیم با پسر عمو و پسر عمه و دختر عمه و دختر عمو این دختر مد نظرم و حتی این دختر همیشه از بچگی نسبت به این دختر یه حس خوبی داشتم که نسبت به دختر عموش و دختر عمش نداشتم با وجودی که همه هم سن بودیم و رابطه خیلی خودمونی هم داشتیم با هم گردش میرفتیم تفریح میرفتیم گذشت و گذشت تا من 23 سالم شد و اونم 18 سالش حس کردم که شد پارسال تابستون تو فکر ازدواج بودم و وقتی با خودم دو دو تا چهارتار کردم دیدم هیچ دختری بهتر از این دختر نیست واسم یکسال قبل این ماجرا هم کم و بیش با سوالاتم بهش فهمونده بودم مثلا اگه یه خواستگار غیر مشهدی داشته باشی نظرت چیه و حاظری غیر مشهد زندگی کنی و اینا .خلاصه پارسال دلو زدم به دریا و بهش ماجرا را گفتم بهشم گفتم که پدر مادرمم در جریانن و قرار بوده امسال وقتی مامانتو دیدن باهاش صحبت کنن اونم گفت که من هنوز تصمیمی ندارم و بابام از نظر مالی در شرایطی نیست که بخواد واسم جهیزیه فراهم کنه و این حرفا وقتی هم مامانش اومد هتل بابا مامانم بهش گفته بودن که آره یحیی به ما گفته و دوست داره دختر شما همسرش بشه و مامانشم گفته بود که منم خیلی خوشحال میشم یحیی دومادم باشه و کی از یحیی بهتر و این حرفا ولی فعلا دخترم سنش واسه ازدواج کمه این ماجرا گذشت ولی بعد اون ماجرا به شدت دختره باهام سرد رفتار میکرد مثلا قبل اون ماجرا ماهی یکبار دو بار پیام میداد یا زنگ میزد احوال میپرسید یا مثلا مشهد که بودم اگه خریدی میخواست بره زنگ میزد با هم میرفتیم یا حتی قرار بود بره تهران کلاس بازیگری تست بده قرار بود من همراهش برم که تنها نباشه در این حد رابطمون صمیمی بود ولی بعد از اینکه علاقمو گفتم انگار اون دختر کلان عوض شد دیگه پیامی نداد چند بار پیامش دادم جواب نداد روز آخرم پیامش دادم که ما داریم میرم فقط نوشت به سلامت در صورتی که سال قبلش خیلی گرم تحویل گرفت و این حرفا و به شدت باهام سرد شد و بی محلی کرد

و هنوز که هنوز نفهمیدم این تناقض واسه چیه


کل قضیه ما اینه واسه شما و دوستانی که در جریان نیستند

[sam127]

رضا .پریماه.کیانا.و باقی بچه ها نظراتشون را گفتن ولی یه سوالمو جواب ندادن که یکساله روانمو داغون کرده

علت این تغییر رفتار چی بود

[love]

نازی هم کم و بیش منو میشناسه شما هم دلایلتو بگو

ااااااا من همین الان اینو دیدم .

خب دلیل اینکه لایک کردم پستاشونو چون موافقشون بودم ... حالا با سند نمیتونم واست اثبات کنم ولی چیزی که از تمامه حرفات فهمیدم دوگانگی بود .

نمیگم موفق نمیشی چون هیچ چیزو صد درصد نمیشه گفت ولی اولین چیزی که من از همون اول باهاش مشکل داشتم یکی از ملاکهاته واسه ازدواجت که اصلا و ابدا تایید نمیشه و خیلی بچگانست !!

اونم تک فرزند بودنه دختریه که میخوای .

اولا با این شرایط که تو میخوای ( تک فرزند باشه ، از خانواده ی اصیل و مایه داری باشه ، آفتاب مهتاب ندیده باشه و سرش تو لاک خودش بوده باشه ( مثل خودت که تاحالا دوستی با جنس مخالف نداشتی ))

ببین فقط این سه مورد بهت میگم تو یه نفر جمع نمیشه یعنی درصدش خیلی پایینه که یکیو پیدا کنی با این شراطت بقیه ی شرایطتت بمااااااند .

حالا درمورد معیار تک فرزند بودن !!!

بهت گفتیم چرا میگی تک فرزند ، آخه مگه مهمه که جزء معیاراته ، واقعا فکر میکنی خیلی گزینه ی مهمیه تو زندگی ?!?!?!?!

از نظر خودت شاید دلایلت منطقی بود ولی منطقی نیستن .

اینکه میگی میخوام مثل خودم تک فرزند باشه که درکم کنه

اگه مامانم لی لی به لالام گذاشت منو بفهمه و درک کنه و بعضا از حساسیتای مامانم ( راجب اینکه جات گرمو نرم باشه ، ناهارتو خوب بخوری ، خلاصه دغدغه ی مامان بابات راجب تو ) آزرده خاطر نشه ...

ولی واقعا فکر میکنی. همه ی تک فرزندا میتونن درکت کنن ?!?!

همه ی تک فرزندا مثل تو هستن ?!?!?!


نمونش رضا (reza1) (ببخشید آقا رضا اسم بردم ) دیدی که تو یکی از تاپیکاش بهت گفت منم تک فرزندم ولی تمامه کارامو خودم انجام میدم از بچگی تا الان ، نه تنها کارای خودم بعضا کارای دیگه هم انجام میدم ..... گفت پدر مادرم اصلا مثل تو روم حساس نیستن .

سام دیدی که رضا نتونست درکت کنه ، اصلا دوتاتون دو مدل متفاوت بزرگ شدید با اینکه دوتاتون تک فرزندید

حالا دوروورت نمیدونم دیدی کسایی که تک فرزندن و مثل خودتن ?!?!?!

حالا اومدیمو تو یه دختر با تمامه شرایطی که خواستی پیدا کردی


اتفاقا تک فرزندم بود

اگه درکت نکرد چی ?!?!

اگه پدر مادرش اونو طور دیگه بزرگ کرده بودن چی ?!?! اگه اصلا درکتون نمیکرد چی ?!?!

خلاصه دیگه یکم رو معیارات به خصوص اینمورد تجدید نظر کن .

درمورد تناقضای دیگه مو شکافانه بررسیت نکردم

[sam127]

ااااااا من همین الان اینو دیدم .

خب دلیل اینکه لایک کردم پستاشونو چون موافقشون بودم ... حالا با سند نمیتونم واست اثبات کنم ولی چیزی که از تمامه حرفات فهمیدم دوگانگی بود .

نمیگم موفق نمیشی چون هیچ چیزو صد درصد نمیشه گفت ولی اولین چیزی که من از همون اول باهاش مشکل داشتم یکی از ملاکهاته واسه ازدواجت که اصلا و ابدا تایید نمیشه و خیلی بچگانست !!

اونم تک فرزند بودنه دختریه که میخوای .

اولا با این شرایط که تو میخوای ( تک فرزند باشه ، از خانواده ی اصیل و مایه داری باشه ، آفتاب مهتاب ندیده باشه و سرش تو لاک خودش بوده باشه ( مثل خودت که تاحالا دوستی با جنس مخالف نداشتی ))

ببین فقط این سه مورد بهت میگم تو یه نفر جمع نمیشه یعنی درصدش خیلی پایینه که یکیو پیدا کنی با این شراطت بقیه ی شرایطتت بمااااااند .

حالا درمورد معیار تک فرزند بودن !!!

بهت گفتیم چرا میگی تک فرزند ، آخه مگه مهمه که جزء معیاراته ، واقعا فکر میکنی خیلی گزینه ی مهمیه تو زندگی ?!?!?!?!

از نظر خودت شاید دلایلت منطقی بود ولی منطقی نیستن .

اینکه میگی میخوام مثل خودم تک فرزند باشه که درکم کنه

اگه مامانم لی لی به لالام گذاشت منو بفهمه و درک کنه و بعضا از حساسیتای مامانم ( راجب اینکه جات گرمو نرم باشه ، ناهارتو خوب بخوری ، خلاصه دغدغه ی مامان بابات راجب تو ) آزرده خاطر نشه ...

ولی واقعا فکر میکنی. همه ی تک فرزندا میتونن درکت کنن ?!?!

همه ی تک فرزندا مثل تو هستن ?!?!?!


نمونش رضا (reza1) (ببخشید آقا رضا اسم بردم ) دیدی که تو یکی از تاپیکاش بهت گفت منم تک فرزندم ولی تمامه کارامو خودم انجام میدم از بچگی تا الان ، نه تنها کارای خودم بعضا کارای دیگه هم انجام میدم ..... گفت پدر مادرم اصلا مثل تو روم حساس نیستن .

سام دیدی که رضا نتونست درکت کنه ، اصلا دوتاتون دو مدل متفاوت بزرگ شدید با اینکه دوتاتون تک فرزندید

حالا دوروورت نمیدونم دیدی کسایی که تک فرزندن و مثل خودتن ?!?!?!

حالا اومدیمو تو یه دختر با تمامه شرایطی که خواستی پیدا کردی


اتفاقا تک فرزندم بود

اگه درکت نکرد چی ?!?!

اگه پدر مادرش اونو طور دیگه بزرگ کرده بودن چی ?!?! اگه اصلا درکتون نمیکرد چی ?!?!

خلاصه دیگه یکم رو معیارات به خصوص اینمورد تجدید نظر کن .

درمورد تناقضای دیگه مو شکافانه بررسیت نکردم

در مورد موضوع تایپیک چی دختر مد نظرم و رفتارهاش و تناقض هاش

[love]

در مورد موضوع تایپیک چی دختر مد نظرم و رفتارهاش و تناقض هاش

اولا اسمت یحیی ست ?!?! چه جالب ، تاحالا فکر میکردم سامه

دوما فکر نکن نفهمیدم !!!! اینهمه واست نطق کردم یه اهمی یه اوهومی !!!!! کلا محترمانه گفتی خیلی حرف زدی !!!

سوما درمورد این تاپیکه و تغییر رفتار دختره !! نمیدونم چرا اینجوری شده ، رفتار بعضی از دخترارو نمیشه فهمید .

خیلیا میان ازین تغییر رفتارا تاپیک میزنن که واقعا دلیلشونو نمیشه حدس زد ، و هیچکس نمیدونه جز خود دختره.

[reza1]

از یه حرفتون استقبال کردم اینکه هرچی میخوای رو کاغذ بنویسخیلی از ماها این قضیه رو میدونیم ولی!!!!!!!ولی موقع عمل وقتی میریم خواستگاری چیزی که یادمون نمیاد اون کاغذه! اون چیزایی که میخوایم کمپلت فراموش میکنیم وبه فرع میچسبیم

مکتوب کردن هدف ها مون خیلی بهمون کمک میکنه ، بیشتر از اون که فکر ش رو بکنیماصلاً تا وقتی میری پای کاغذ میبینن هدفی تا الان تعیین نکردیبعد اینکه هدف رو کتبی رو کاغذ مینویسی ، برا بعضی ها میبینی چه مضخرفاتیه ، خط میزنی دوباره هدف گذاری میکنییا اینکه میبینی الویت بندیت اشتباههیا اصلاً هدف هات هدف نیستن ارزش یا مقصد هستنو و وووتازه تا وقتی ندونیم هدفمون از زندگی برا خودمون چیه ، چطور میخوام معیار انتخاب کنیم برا انتخاب همسر ...مطمعنن زندگی موفقی نخواهد شد ، زندگی بدون هدف نمیشه

همشو بهم بگو با نقل قول نوشته هام یکی از دلایلشو گفتی باقیشم بگو ممنوننه واسه چی ناراحت شم وقتی میتونم با نقدهای شما پیشرفت کنم

همینای که نوشتم هم یکی نبود ...خیلی وقت گیره برم نوشته هات رو نقل قول کنم ، بعدش هم لازم نیست همه اشتباهات رو بدونی ، وقتی میدونی چطور موفق میشی مسیر موفق شدن رو برو ...برو رو یک کاغذ برا خودت تو زندگی هدف گذاری کنی ، " هدف های بزرگ " حداقل سه تا ، حد اکثر پنج تا ، نه زیاد نه کم ...بعد الویت بندیت هم باید درست باشه و هدف هات همدیگه رو نقض نکنن ...هدف های برا زندگیت انتخاب کن که معقول باشن .اصلاً پنچ تا از هدف های زندگیت رو همینجا بنویس

[sam127]

مکتوب کردن هدف ها مون خیلی بهمون کمک میکنه ، بیشتر از اون که فکر ش رو بکنیماصلاً تا وقتی میری پای کاغذ میبینن هدفی تا الان تعیین نکردیبعد اینکه هدف رو کتبی رو کاغذ مینویسی ، برا بعضی ها میبینی چه مضخرفاتیه ، خط میزنی دوباره هدف گذاری میکنییا اینکه میبینی الویت بندیت اشتباههیا اصلاً هدف هات هدف نیستن ارزش یا مقصد هستنو و وووتازه تا وقتی ندونیم هدفمون از زندگی برا خودمون چیه ، چطور میخوام معیار انتخاب کنیم برا انتخاب همسر ...مطمعنن زندگی موفقی نخواهد شد ، زندگی بدون هدف نمیشههمینای که نوشتم هم یکی نبود ...خیلی وقت گیره برم نوشته هات رو نقل قول کنم ، بعدش هم لازم نیست همه اشتباهات رو بدونی ، وقتی میدونی چطور موفق میشی مسیر موفق شدن رو برو ...برو رو یک کاغذ برا خودت تو زندگی هدف گذاری کنی ، " هدف های بزرگ " حداقل سه تا ، حد اکثر پنج تا ، نه زیاد نه کم ...بعد الویت بندیت هم باید درست باشه و هدف هات همدیگه رو نقض نکنن ...هدف های برا زندگیت انتخاب کن که معقول باشن .اصلاً پنچ تا از هدف های زندگیت رو همینجا بنویس

شماها میگید هدف نویسی من میگم برنامه ریزی و چند سالیه دارم انجام میدم حدود 38 تا هدف کوچیک بزرگ تو سال 94 داشتم که بعضایشون انجام شد باقیش منتقل میشه به سال 95

[sam127]

ااااااا من همین الان اینو دیدم .

خب دلیل اینکه لایک کردم پستاشونو چون موافقشون بودم ... حالا با سند نمیتونم واست اثبات کنم ولی چیزی که از تمامه حرفات فهمیدم دوگانگی بود .

نمیگم موفق نمیشی چون هیچ چیزو صد درصد نمیشه گفت ولی اولین چیزی که من از همون اول باهاش مشکل داشتم یکی از ملاکهاته واسه ازدواجت که اصلا و ابدا تایید نمیشه و خیلی بچگانست !!

اونم تک فرزند بودنه دختریه که میخوای .

اولا با این شرایط که تو میخوای ( تک فرزند باشه ، از خانواده ی اصیل و مایه داری باشه ، آفتاب مهتاب ندیده باشه و سرش تو لاک خودش بوده باشه ( مثل خودت که تاحالا دوستی با جنس مخالف نداشتی ))

ببین فقط این سه مورد بهت میگم تو یه نفر جمع نمیشه یعنی درصدش خیلی پایینه که یکیو پیدا کنی با این شراطت بقیه ی شرایطتت بمااااااند .

حالا درمورد معیار تک فرزند بودن !!!

بهت گفتیم چرا میگی تک فرزند ، آخه مگه مهمه که جزء معیاراته ، واقعا فکر میکنی خیلی گزینه ی مهمیه تو زندگی ?!?!?!?!

از نظر خودت شاید دلایلت منطقی بود ولی منطقی نیستن .

اینکه میگی میخوام مثل خودم تک فرزند باشه که درکم کنه

اگه مامانم لی لی به لالام گذاشت منو بفهمه و درک کنه و بعضا از حساسیتای مامانم ( راجب اینکه جات گرمو نرم باشه ، ناهارتو خوب بخوری ، خلاصه دغدغه ی مامان بابات راجب تو ) آزرده خاطر نشه ...

ولی واقعا فکر میکنی. همه ی تک فرزندا میتونن درکت کنن ?!?!

همه ی تک فرزندا مثل تو هستن ?!?!?!


نمونش رضا (reza1) (ببخشید آقا رضا اسم بردم ) دیدی که تو یکی از تاپیکاش بهت گفت منم تک فرزندم ولی تمامه کارامو خودم انجام میدم از بچگی تا الان ، نه تنها کارای خودم بعضا کارای دیگه هم انجام میدم ..... گفت پدر مادرم اصلا مثل تو روم حساس نیستن .

سام دیدی که رضا نتونست درکت کنه ، اصلا دوتاتون دو مدل متفاوت بزرگ شدید با اینکه دوتاتون تک فرزندید

حالا دوروورت نمیدونم دیدی کسایی که تک فرزندن و مثل خودتن ?!?!?!

حالا اومدیمو تو یه دختر با تمامه شرایطی که خواستی پیدا کردی


اتفاقا تک فرزندم بود

اگه درکت نکرد چی ?!?!

اگه پدر مادرش اونو طور دیگه بزرگ کرده بودن چی ?!?! اگه اصلا درکتون نمیکرد چی ?!?!

خلاصه دیگه یکم رو معیارات به خصوص اینمورد تجدید نظر کن .

درمورد تناقضای دیگه مو شکافانه بررسیت نکردم

ولی از کجا معلوم غیر تک فرزند درک کنه.من نمیدونم چیکار کنم از یه طرف میرم مشاوره دلایلمو میگم میگه همش خوبه و عاقلانه هستش از یه طرف شماها ضدشو میگید

[reza1]

رضا .پریماه.کیانا.و باقی بچه ها نظراتشون را گفتن ولی یه سوالمو جواب ندادن که یکساله روانمو داغون کرده

علت این تغییر رفتار چی بود

منم تازه دیدم اسمت یحیی یه ،
پس جا داره بگم سلام یحیی

ببین برادر من ، شما به دختر مردم ابراز احساسات کردی رفتی خواستگاریش ، بعد میخوای مثل گذشته باهات رفتار کنه ...
شاید بقیه اینو سرد بودن یا هر چیز دیگه معنی کنن ، اما من اینو حیا و نجابت معنی میکنم ،
خب اون دیگه ازت خجالت میکشه ، دیگه تو براش اون آدم قدیم نیستی ...

پس تدبیر دیگه ای نکن
اگه ازش خوشت اومده برو خواستگاری و رسمی صحبت کنین و هر مسئله ای هست رک و صادقانه هم شما و هم اون بیان کنه حل کنین ...
ارتباط پنهانی برقرار نکنین ، حالا به هر شکلی ، ارتباط پنهانی به این معنیه که هر نوع ارتباط ، میخواد صحبت برا شناخت باشه یا احساسی و ...

اما نظر من اینه که هنوز زوده ازدواج کنی ، بهتره که روی خودت یکم کار کنی تا معیار ها و هدف هات رو تعیین کنی
میتونی بری مشاوره که خیلی بهت سریع تر کمک میکنه
اینترنت و خوندن مقاله و کتاب و مشورت با اینو اون نمیتونه کمک خوب و کاملی باشه

[reza1]

ولی از کجا معلوم غیر تک فرزند درک کنه.من نمیدونم چیکار کنم از یه طرف میرم مشاوره دلایلمو میگم میگه همش خوبه و عاقلانه هستش از یه طرف شماها ضدشو میگید

ببین اصلاً این تفکرت خیلی غیر منطقیه
این که تک فرزند بدردم میخوره یا نه ...

روانشاس ها هیچ وقت ازدواج دوتا فرزند اول رو بهم توصیه نمیکنن .
حالا دوتا تک فرزند رو به نظرت قابل قبوله ؟؟؟
همیشه میگن فرزند های اول خانواده ( شامل هم تک هم میشه ) با فرزند دوم به بعد ازدواج کنن بهتره ...
میتونی بری بخونی

[sam127]

منم تازه دیدم اسمت یحیی یه ،
پس جا داره بگم سلام یحیی

ببین برادر من ، شما به دختر مردم ابراز احساسات کردی رفتی خواستگاریش ، بعد میخوای مثل گذشته باهات رفتار کنه ...
شاید بقیه اینو سرد بودن یا هر چیز دیگه معنی کنن ، اما من اینو حیا و نجابت معنی میکنم ،
خب اون دیگه ازت خجالت میکشه ، دیگه تو براش اون آدم قدیم نیستی ...

پس تدبیر دیگه ای نکن
اگه ازش خوشت اومده برو خواستگاری و رسمی صحبت کنین و هر مسئله ای هست رک و صادقانه هم شما و هم اون بیان کنه حل کنین ...
ارتباط پنهانی برقرار نکنین ، حالا به هر شکلی ، ارتباط پنهانی به این معنیه که هر نوع ارتباط ، میخواد صحبت برا شناخت باشه یا احساسی و ...

اما نظر من اینه که هنوز زوده ازدواج کنی ، بهتره که روی خودت یکم کار کنی تا معیار ها و هدف هات رو تعیین کنی
میتونی بری مشاوره که خیلی بهت سریع تر کمک میکنه
اینترنت و خوندن مقاله و کتاب و مشورت با اینو اون نمیتونه کمک خوب و کاملی باشه

میدونی که من اهل روابط پنهانی نیستم .خب خواستگاری ولی مگه نباید یه امتیاز مثبت از طرف او برقرار بشه که من اقدام به خواستگاری سنتی بکنم

من حتی نمیدونم نظر این دختر دربارم چیه

[sam127]

ببین اصلاً این تفکرت خیلی غیر منطقیه
این که تک فرزند بدردم میخوره یا نه ...

روانشاس ها هیچ وقت ازدواج دوتا فرزند اول رو بهم توصیه نمیکنن .
حالا دوتا تک فرزند رو به نظرت قابل قبوله ؟؟؟
همیشه میگن فرزند های اول خانواده ( شامل هم تک هم میشه ) با فرزند دوم به بعد ازدواج کنن بهتره ...
میتونی بری بخونی

مقالاتش با صحبتایی که داشتم یکی نیست

[reza1]

شماها میگید هدف نویسی من میگم برنامه ریزی و چند سالیه دارم انجام میدم حدود 38 تا هدف کوچیک بزرگ تو سال 94 داشتم که بعضایشون انجام شد باقیش منتقل میشه به سال 95

خب همین هدف هات حتماً اشتباه تعین شدن ، شاید بعضی هاشون اصلاً هدف نیستن ، یا الویت هات اشتباهه
بعدش هم 38 تا هدف خیلی زیاده ، حداکثر 5 تا ، مگه آدم چقدر توان و عمر داره ...
اگه هم بهت گفتم بنویس منظورم برنامه ریزی برای زندگی نیست .

من یک نمونه اش رو گفتم
تناقض های زیادی تو خواسته هات هست .
دیگه خودت میدونی

[sam127]

خب همین هدف هات حتماً اشتباه تعین شدن ، شاید بعضی هاشون اصلاً هدف نیستن ، یا الویت هات اشتباهه
بعدش هم 38 تا هدف خیلی زیاده ، حداکثر 5 تا ، مگه آدم چقدر توان و عمر داره ...
اگه هم بهت گفتم بنویس منظورم برنامه ریزی برای زندگی نیست .

من یک نمونه اش رو گفتم
تناقض های زیادی تو خواسته هات هست .
دیگه خودت میدونی

چند نمونه از اهدافمو مینویسم واست :

خوندن نماز و قضا نکردن نماز
گرفتن رژیم و ورزش کردن و آووردن وزن به 80 کیلو تا قبل شهریور 95
ازدواج
زدن فست فود سنتی
زدن هتل سنتی
گرفتن نمایندگی اینترنت کل
کنار گذاشتن عجول بودن
احداث آژانس هواپیمایی
احداث باشگاه وررشی
هدف ویژه تولد 10 دی 94 تا 10 دی 95 : لاغر شدن و تخت شدن شکم (سیکس پک)

[love]

ولی از کجا معلوم غیر تک فرزند درک کنه.من نمیدونم چیکار کنم از یه طرف میرم مشاوره دلایلمو میگم میگه همش خوبه و عاقلانه هستش از یه طرف شماها ضدشو میگید

آره اصلا نه میشه گفت تک فرزند درکت میکنه نه غیر تک فرزند !!

پس اینو نباید بزاری جزء اولویتات

تو اونایی که مهم هستنو تو اولویت قرار بده کیستو با توجه به اونا انتخاب کن .

سام هیچکسو نمیتونی پیدا کنی که 100% معیاراتو داشته باشه ، ولی خودت بهتر از من میدونی که باید دنبال تقریبا 70_80 درصد معیارات باشی.

پس این معیارایی که مهم نیستنو ملاک انتخابت قرار نده .

شاید یه دختر که تک فرزند نباشه رفتار پدر مادرت واسش عجیب باشه ( راجب حساسیتش رو تو ) ولی درکش بالا باشه ، دختر فهمیده ای باشه ، بگه خب تک فرزند بوده حتما خیلی روش حساسن ، اشکال نداره کم کم درست میشه .


ببین پس همه چی بر میگرده به درک و فهم دختره .

[sam127]

آره اصلا نه میشه گفت تک فرزند درکت میکنه نه غیر تک فرزند !!

پس اینو نباید بزاری جزء اولویتات

تو اونایی که مهم هستنو تو اولویت قرار بده کیستو با توجه به اونا انتخاب کن .

سام هیچکسو نمیتونی پیدا کنی که 100% معیاراتو داشته باشه ، ولی خودت بهتر از من میدونی که باید دنبال تقریبا 70_80 درصد معیارات باشی.

پس این معیارایی که مهم نیستنو ملاک انتخابت قرار نده .

شاید یه دختر که تک فرزند نباشه رفتار پدر مادرت واسش عجیب باشه ( راجب حساسیتش رو تو ) ولی درکش بالا باشه ، دختر فهمیده ای باشه ، بگه خب تک فرزند بوده حتما خیلی روش حساسن ، اشکال نداره کم کم درست میشه .


ببین پس همه چی بر میگرده به درک و فهم دختره .

ببین مثلا خیلی واسم مهم نیستم همسرم از نظر مالی حتما هم سطح باشه
خیلی زیبایی مهم نیست اصل اینه به دلم بشینه
واسه من مرگه اگه زنم بخواد روزی تک فرزندی رو تو سرم بزنه چون هرکاری بکنم رفتارهایی دارم که تو کسایی که چندین خواهر برادر دارن ندیدم مثلا حساس ترم .

[love]

ببین مثلا خیلی واسم مهم نیستم همسرم از نظر مالی حتما هم سطح باشه
خیلی زیبایی مهم نیست اصل اینه به دلم بشینه
واسه من مرگه اگه زنم بخواد روزی تک فرزندی رو تو سرم بزنه چون هرکاری بکنم رفتارهایی دارم که تو کسایی که چندین خواهر برادر دارن ندیدم مثلا حساس ترم .

اولا چه اشکالی داره زنت بهت بگه تک فرزندی ?!?! مگه حرف بدیه !!!!!

بعدشم تو که خودت همیشه کاری کردی که سرپای خودت باشیو همیشه کاراتو خودت کردی

خیلی ببخشید تا جایی که شناختمت آدم دستو پا چلفتی هم نیستی و برخلاف میل پدرمادرت همیشه دوست داشتی روپا خودت باشی

حالا وقتی تو زندگیت هم این رفتارارو داشته باشیو بتونی زندگیتو اداره کنی خانمت واسه چی باید این حرفو بهت بزنه ?!?! وقتی از خودت مردونگی نشون بدی چرا باید به چشمش بیاد تک فرزند بودنت ?!?!

میمونه رفتار پدر مادرت که اونم همه ی پدرمادرا همینجورن ، حتی اونی که پنج شیش بچه داره امکان داره یکیو بیشتر از بقیه دوست داشته باشن ( مثل شوهرم ) و همش دورش باشن ..... پس این رفتار پدرمادرت خاص نیست و دلسوزیه واسه فرزند و زنت باید اینو بفهمه .

بازم میگم این به درک دختر ربط داره که بفهمه چه حرفی درسته چه حرفی نادرست .

[sam127]

اولا چه اشکالی داره زنت بهت بگه تک فرزندی ?!?! مگه حرف بدیه !!!!!

بعدشم تو که خودت همیشه کاری کردی که سرپای خودت باشیو همیشه کاراتو خودت کردی

خیلی ببخشید تا جایی که شناختمت آدم دستو پا چلفتی هم نیستی و برخلاف میل پدرمادرت همیشه دوست داشتی روپا خودت باشی

حالا وقتی تو زندگیت هم این رفتارارو داشته باشیو بتونی زندگیتو اداره کنی خانمت واسه چی باید این حرفو بهت بزنه ?!?! وقتی از خودت مردونگی نشون بدی چرا باید به چشمش بیاد تک فرزند بودنت ?!?!

میمونه رفتار پدر مادرت که اونم همه ی پدرمادرا همینجورن ، حتی اونی که پنج شیش بچه داره امکان داره یکیو بیشتر از بقیه دوست داشته باشن ( مثل شوهرم ) و همش دورش باشن ..... پس این رفتار پدرمادرت خاص نیست و دلسوزیه واسه فرزند و زنت باید اینو بفهمه .

بازم میگم این به درک دختر ربط داره که بفهمه چه حرفی درسته چه حرفی نادرست .

اشکالی نداره ولی از این میترسم هرکاری که میکنم چه خوب چه بد هی بگن چون تک فرزنده بلد نبود چون تک فرزنده فلان حرفو زد چون تک فرزنده فلان کارو کرد

[sam127]

خب آقا رضا نگفتی وقتی من هنوز نمیدونم دیدگاه دختره دربارم چیه چجوری برم خواستگاری ؟

[love]

اشکالی نداره ولی از این میترسم هرکاری که میکنم چه خوب چه بد هی بگن چون تک فرزنده بلد نبود چون تک فرزنده فلان حرفو زد چون تک فرزنده فلان کارو کرد

ببین

یکی بخواد نیش بزنه ، میزنه .

اگه کسی بخواد کنایه بهت بزنه حالا تک فرزندم نبودی ،رفتار درست یا غلطتو از یه در دیگه تو سرت میزد .

یا اگه دختره تک فرزند باشه بخواد اذیت کنه بهت نمیگه چون تک فرزندی اینکارو کردی ، یجور دیگه حرفشو با کنایه میزنه .

نمیدونم چقدر برات واضحه حرفم .

[sam127]

ببین

یکی بخواد نیش بزنه ، میزنه .

اگه کسی بخواد کنایه بهت بزنه حالا تک فرزندم نبودی ،رفتار درست یا غلطتو از یه در دیگه تو سرت میزد .

یا اگه دختره تک فرزند باشه بخواد اذیت کنه بهت نمیگه چون تک فرزندی اینکارو کردی ، یجور دیگه حرفشو با کنایه میزنه .

نمیدونم چقدر برات واضحه حرفم .

من یه وظیفه ای در مقابل پدر و مادرم دارم کی بیشتر درک میکنه

دختری که خودشم عین همون وظیفه را داره

یا دختری که وظیفش کمتره؟

[love]

خب آقا رضا نگفتی وقتی من هنوز نمیدونم دیدگاه دختره دربارم چیه چجوری برم خواستگاری ؟

راجب خواستگاری هم من اینو بگم مگه پسرایی که میرن خواستگاری نظر مثبت دخترو میدونن راجب خودشون که میرن خواستگاریش ?!?!

بماند اون دوستیای پنهانی که فقط خانواده ها رو میبرن با هم آشنا شن .

تو که نه اهل دوستی پنهانی هستی ( که از حسه دختره خبر داشته باشی )

الانم که میگیم برو خواستگاری میگی نمیدونم حسش بهم مثبته یا نه !!!

پس چی ؟؟

بالاخره باید یک یو انتخاب کنی

دوستی که اهلش نیستی

پس برو خواستگاری ، قشنگ تمام حرفاتو بزن ، اگه مخالف بود دلیل مخالفتشم بپرس که یه عمر این تناقضای رفتاریشو تو سرت زیرو رو نکنی .رابطه شکل رسمی بگیره تمام حرفا بدون پرده زده میشه و اونم حرفاشو میگه بهت .

[reza1]

میدونی که من اهل روابط پنهانی نیستم .خب خواستگاری ولی مگه نباید یه امتیاز مثبت از طرف او برقرار بشه که من اقدام به خواستگاری سنتی بکنم

من حتی نمیدونم نظر این دختر دربارم چیه

میدونم اهلش نیستی ، اما این نوع ارتباط آخرش به اون میرسه .
وقتی میگم رسمی باشه ، یعنی رو درو ، مکالمه صوتی و تصویری ، اونم با اجازه بزرگتر ها تون .
لازم نیست دختر نظرش رو به این سرعت بگه ، انتظار نظر یا اینکه بدونی احساسش چیه رو نداشته باش ، اونم آدمه حق داره تصمیم بگیره ، اونم بعد خواستگاری و صحبت کردن مسائل ...
پس سوال های غیر منطقی از خودت نپرس

مقالاتش با صحبتایی که داشتم یکی نیست

شایدم مطالعه و برداشتی که کردی ناقص بوده
و یا به تفکرات خودت الویت دادی و نظر خودت رو بیشتر قبول داری

پس همون کاری که فکر میکنی درسته رو انجام بده

چند نمونه از اهدافمو مینویسم واست :

خوندن نماز و قضا نکردن نماز
گرفتن رژیم و ورزش کردن و آووردن وزن به 80 کیلو تا قبل شهریور 95
ازدواج
زدن فست فود سنتی
زدن هتل سنتی
گرفتن نمایندگی اینترنت کل
کنار گذاشتن عجول بودن
احداث آژانس هواپیمایی
احداث باشگاه وررشی
هدف ویژه تولد 10 دی 94 تا 10 دی 95 : لاغر شدن و تخت شدن شکم (سیکس پک)

اینجا جاش نیست که من بحث هدف بزارم ، و بخوام بهت یاد بدم .
گفتم بنویسی تا بدونی ایراد هات کجاس

اینای که نوشتی خوبه ، اما هدف نیستن .

چنتا از ایراد های همین های که نوشتی :
مگه تمام دین و مذهبت تو نماز خوندن برات معنی میشه ؟ بقیه اش ارزشی نداره ؟
رژیم و ورزش خوبه ، اما هدف نیست .
ازدواج خوبه ، اما اگه صرفاً فقط ازدواج هدفت باشه بعد از ازدواج چمد ماه لذت داره و پایان ...

خیلی در خواست های زیادی داری که تعریف نشدن و معقول نیستن .
یک ایراد دیگه هم دارن اینه که هدف هات کوچیک ان .

احداث باشگاه ، آژانس هواپیمایی ، نمایندگی اینترنت ، زدن هتل . به نظرت بهتر نیست بجای دنبال این همه خواسته تعریف نشده یک هدف بزرگ تر انتخاب کنی . زیادن ، معقول نیست .

واقعاً اینا کوچیک هستن ، اصلاً نمیشه بهشون گفت هدف .

میتونی در این رابطه از آقایی مهدیان کمک بخوای ، یا بری کلاساشون ، تو شهر شماس دقیق نمیدونم اما نزدیگه ، مدرس موفقیت هستن .
اگه هم تنبلی میکنی دیگه بازم گردن خودته ، تنبلی خودش یکی از عواملی که جلو موفقیت رو میگیره ...

[reza1]

خب آقا رضا نگفتی وقتی من هنوز نمیدونم دیدگاه دختره دربارم چیه چجوری برم خواستگاری ؟

اونجا هم گفتم بازم میگم
لازم نیست دختر دیدگاهی داشته باشه
اصلاً فکر کن اون تو رو نمیشناسه ، که واقعاً هم همینجوریه
باید بری خواستگاری صحبت کنین که از خواسته های هم آگاه بشین و مسائلتون رو باز کنین تا نظری ایجاد بشه .

اگه هم دنبال نظر احساسی هستی که نباش ، چه بهتر که نیست ، اینجوری تصمیم عاقلانه تری گرفته میشه .
مطمعن باش اگه نظرش در موردت کاملاً منفی باشه میگه نیایین خواستگاری ، اونم حقی داره ، تا تو رو بشناسه در مورد فکر کنه بعد تصمیم بگیره .
اگه هم نگران احساساتت هستی نه بشنوی که ، نرو تا بزرگتر بشی . ولی فکر نکنم از اون حساس هاش باشی .

[sam127]

راجب خواستگاری هم من اینو بگم مگه پسرایی که میرن خواستگاری نظر مثبت دخترو میدونن راجب خودشون که میرن خواستگاریش ?!?! بماند اون دوستیای پنهانی که فقط خانواده ها رو میبرن با هم آشنا شن .تو که نه اهل دوستی پنهانی هستی ( که از حسه دختره خبر داشته باشی ) الانم که میگیم برو خواستگاری میگی نمیدونم حسش بهم مثبته یا نه !!! پس چی ؟؟بالاخره باید ی************و انتخاب کنی دوستی که اهلش نیستی پس برو خواستگاری ، قشنگ تمام حرفاتو بزن ، اگه مخالف بود دلیل مخالفتشم بپرس که یه عمر این تناقضای رفتاریشو تو سرت زیرو رو نکنی .رابطه شکل رسمی بگیره تمام حرفا بدون پرده زده میشه و اونم حرفاشو میگه بهت .

آخه از یه طرف خواستگاری سنتی را قبول ندارم اون پسرا میرن خواستگاری سنتی

شرایط من جوری نیست که بشه رفت خواستگاری سنتی اومد و قبول نکرد خب این خبر تو اقوامش میپیچه اولین نکته منفیش اینه جلو پسر عمو پسر عمش که رفقای صمیمیم هستن ضایع میشم

دومین نکتش من حالا حالاها میخوام برم مشهد و همین هتل هم میرم پس چشم تو چشم میشیم بدون شک حس خوبی بهم دست نمیده یه حس کوچیک بودن بهم دست میده

[sam127]

[QUOTE=reza1;169152]میدونم اهلش نیستی ، اما این نوع ارتباط آخرش به اون میرسه .
وقتی میگم رسمی باشه ، یعنی رو درو ، مکالمه صوتی و تصویری ، اونم با اجازه بزرگتر ها تون .
لازم نیست دختر نظرش رو به این سرعت بگه ، انتظار نظر یا اینکه بدونی احساسش چیه رو نداشته باش ، اونم آدمه حق داره تصمیم بگیره ، اونم بعد خواستگاری و صحبت کردن مسائل ...
پس سوال های غیر منطقی از خودت نپرس


شایدم مطالعه و برداشتی که کردی ناقص بوده
و یا به تفکرات خودت الویت دادی و نظر خودت رو بیشتر قبول داری

پس همون کاری که فکر میکنی درسته رو انجام بده


اینجا جاش نیست که من بحث هدف بزارم ، و بخوام بهت یاد بدم .
گفتم بنویسی تا بدونی ایراد هات کجاس

اینای که نوشتی خوبه ، اما هدف نیستن .

چنتا از ایراد های همین های که نوشتی :
مگه تمام دین و مذهبت تو نماز خوندن برات معنی میشه ؟ بقیه اش ارزشی نداره ؟
نه دین و مذهب فراتره ولی وقتی خودمو چک میکنم تو نما ز خوندن لنگ میزنم پس باید اینم درست بشه تا بتونم بگم مذهبم تقریبا کامله
رژیم و ورزش خوبه ، اما هدف نیست .
چرا هدف نیست؟
ازدواج خوبه ، اما اگه صرفاً فقط ازدواج هدفت باشه بعد از ازدواج چمد ماه لذت داره و پایان ...
تکمیل کننده هدف ازدواج چیه؟
خیلی در خواست های زیادی داری که تعریف نشدن و معقول نیستن .
کدوماش معقول نیست؟
یک ایراد دیگه هم دارن اینه که هدف هات کوچیک ان .

احداث باشگاه ، آژانس هواپیمایی ، نمایندگی اینترنت ، زدن هتل . به نظرت بهتر نیست بجای دنبال این همه خواسته تعریف نشده یک هدف بزرگ تر انتخاب کنی . زیادن ، معقول نیست .
اگه هرکدوم از اینارو یه درخت تشبیه کنیم باید اول بذرشو بریزم تا بزرگ بشه .گفتم احداث باشگاه ولی هدفم یه باشگاه کوچیک نیست هدفم یه باشگاهی مثل ریتنو فیتنس تو آمریکا هستش که هر شهری یه شعبه داره.گفتم آژانس ولی هدفم این نیست که یه مغازه بزنم 2 تا منشی بزارم هدفم یه شرکت هولدینگ مثل مارکوپولو هستش.اون 2 تاشم که مشخصه
واقعاً اینا کوچیک هستن ، اصلاً نمیشه بهشون گفت هدف .

میتونی در این رابطه از آقایی مهدیان کمک بخوای ، یا بری کلاساشون ، تو شهر شماس دقیق نمیدونم اما نزدیگه ، مدرس موفقیت هستن .
آقای مهدیان اسمشون چیه ؟
اگه هم تنبلی میکنی دیگه بازم گردن خودته ، تنبلی خودش یکی از عواملی که جلو موفقیت رو میگیره ...[/QUOT

اهداف من واقع بینانه هستش و مرحله به مرحله بزرگ میشه من نوشتم هتل ولی شروعش یه مجموعه بوم گردی هستش ولی هدف نهاییم یه هتل 5 ستاره سنتی یا مدرن هستش

[ashkan1]

داداش جوابتو پیدا نکردم. من تو زندگی خودم موندم. نمی خوام وارد زندگی خصوصی دیگران بشم و اصلا هم نمی دونم قضیت چیه. فقط تو زندگی درست حرکت کن. درست حرکت کردن هم سخت نیست. پیدا کردنش هم راحته. این روزا خیلی جوونا مشکل پیدا کردن تو زندگی مشترک... چون اشتباه رفتن بیشترشون....

[sam127]

اونجا هم گفتم بازم میگم
لازم نیست دختر دیدگاهی داشته باشه
اصلاً فکر کن اون تو رو نمیشناسه ، که واقعاً هم همینجوریه
باید بری خواستگاری صحبت کنین که از خواسته های هم آگاه بشین و مسائلتون رو باز کنین تا نظری ایجاد بشه .

اگه هم دنبال نظر احساسی هستی که نباش ، چه بهتر که نیست ، اینجوری تصمیم عاقلانه تری گرفته میشه .
مطمعن باش اگه نظرش در موردت کاملاً منفی باشه میگه نیایین خواستگاری ، اونم حقی داره ، تا تو رو بشناسه در مورد فکر کنه بعد تصمیم بگیره .
اگه هم نگران احساساتت هستی نه بشنوی که ، نرو تا بزرگتر بشی . ولی فکر نکنم از اون حساس هاش باشی .

خب واسه خواستگاری وقتی مامانش میگه هنوز واسه دخترم ازدواج زوده آیا به این معنیه که فعلا خواستگاری نه؟؟

دوم پدر مادرم چون دیدگاهشون اینه هرکی تو شهر خودش و دور و بری ها تو کلشون کردن مشهدی ها اینطورین اونطورین سر این قضیه همکاری نمیکنن باهام همون چهار کلمه صحبتم که پارسال گفتن با کی نق زدن بود

[sam127]

داداش جوابتو پیدا نکردم. من تو زندگی خودم موندم. نمی خوام وارد زندگی خصوصی دیگران بشم و اصلا هم نمی دونم قضیت چیه. فقط تو زندگی درست حرکت کن. درست حرکت کردن هم سخت نیست. پیدا کردنش هم راحته. این روزا خیلی جوونا مشکل پیدا کردن تو زندگی مشترک... چون اشتباه رفتن بیشترشون....

خدمت شما :

ما هرسال 10 روز میریم مشهد و میریم به یه هتلی پدر مادر من الان شاید 30 ساله میرن این هتل منم از بچگی میرفتم این هتل و کم کم با صاحب هتل و برادراش و خواهراش آشنا شدیم و یه رفاقت خانوادگی چند ساله داریم و منم از بچگی با بچه هاشون بزرگ شدم و خیلی صمیمی و خودمونی هستیم تا الان .قدیما که مثلا میرفتیم دوره بچگیمون تو حیاط هتل بازی میکردیم با پسر عمو و پسر عمه و دختر عمه و دختر عمو این دختر مد نظرم و حتی این دختر همیشه از بچگی نسبت به این دختر یه حس خوبی داشتم که نسبت به دختر عموش و دختر عمش نداشتم با وجودی که همه هم سن بودیم و رابطه خیلی خودمونی هم داشتیم با هم گردش میرفتیم تفریح میرفتیم گذشت و گذشت تا من 23 سالم شد و اونم 18 سالش حس کردم که شد پارسال تابستون تو فکر ازدواج بودم و وقتی با خودم دو دو تا چهارتار کردم دیدم هیچ دختری بهتر از این دختر نیست واسم یکسال قبل این ماجرا هم کم و بیش با سوالاتم بهش فهمونده بودم مثلا اگه یه خواستگار غیر مشهدی داشته باشی نظرت چیه و حاظری غیر مشهد زندگی کنی و اینا .خلاصه پارسال دلو زدم به دریا و بهش ماجرا را گفتم بهشم گفتم که پدر مادرمم در جریانن و قرار بوده امسال وقتی مامانتو دیدن باهاش صحبت کنن اونم گفت که من هنوز تصمیمی ندارم و بابام از نظر مالی در شرایطی نیست که بخواد واسم جهیزیه فراهم کنه و این حرفا وقتی هم مامانش اومد هتل بابا مامانم بهش گفته بودن که آره یحیی به ما گفته و دوست داره دختر شما همسرش بشه و مامانشم گفته بود که منم خیلی خوشحال میشم یحیی دومادم باشه و کی از یحیی بهتر و این حرفا ولی فعلا دخترم سنش واسه ازدواج کمه این ماجرا گذشت ولی بعد اون ماجرا به شدت دختره باهام سرد رفتار میکرد مثلا قبل اون ماجرا ماهی یکبار دو بار پیام میداد یا زنگ میزد احوال میپرسید یا مثلا مشهد که بودم اگه خریدی میخواست بره زنگ میزد با هم میرفتیم یا حتی قرار بود بره تهران کلاس بازیگری تست بده قرار بود من همراهش برم که تنها نباشه در این حد رابطمون صمیمی بود ولی بعد از اینکه علاقمو گفتم انگار اون دختر کلان عوض شد دیگه پیامی نداد چند بار پیامش دادم جواب نداد روز آخرم پیامش دادم که ما داریم میرم فقط نوشت به سلامت در صورتی که سال قبلش خیلی گرم تحویل گرفت و این حرفا و به شدت باهام سرد شد و بی محلی کرد

و هنوز که هنوز نفهمیدم این تناقض واسه چیه


کل قضیه ما اینه واسه شما و دوستانی که در جریان نیستند

[reza1]

[QUOTE=sam127;169165]

میدونم اهلش نیستی ، اما این نوع ارتباط آخرش به اون میرسه .
وقتی میگم رسمی باشه ، یعنی رو درو ، مکالمه صوتی و تصویری ، اونم با اجازه بزرگتر ها تون .
لازم نیست دختر نظرش رو به این سرعت بگه ، انتظار نظر یا اینکه بدونی احساسش چیه رو نداشته باش ، اونم آدمه حق داره تصمیم بگیره ، اونم بعد خواستگاری و صحبت کردن مسائل ...
پس سوال های غیر منطقی از خودت نپرس


شایدم مطالعه و برداشتی که کردی ناقص بوده
و یا به تفکرات خودت الویت دادی و نظر خودت رو بیشتر قبول داری

پس همون کاری که فکر میکنی درسته رو انجام بده


اینجا جاش نیست که من بحث هدف بزارم ، و بخوام بهت یاد بدم .
گفتم بنویسی تا بدونی ایراد هات کجاس

اینای که نوشتی خوبه ، اما هدف نیستن .

چنتا از ایراد های همین های که نوشتی :
مگه تمام دین و مذهبت تو نماز خوندن برات معنی میشه ؟ بقیه اش ارزشی نداره ؟
نه دین و مذهب فراتره ولی وقتی خودمو چک میکنم تو نما ز خوندن لنگ میزنم پس باید اینم درست بشه تا بتونم بگم مذهبم تقریبا کامله
رژیم و ورزش خوبه ، اما هدف نیست .
چرا هدف نیست؟
ازدواج خوبه ، اما اگه صرفاً فقط ازدواج هدفت باشه بعد از ازدواج چمد ماه لذت داره و پایان ...
تکمیل کننده هدف ازدواج چیه؟
خیلی در خواست های زیادی داری که تعریف نشدن و معقول نیستن .
کدوماش معقول نیست؟
یک ایراد دیگه هم دارن اینه که هدف هات کوچیک ان .

احداث باشگاه ، آژانس هواپیمایی ، نمایندگی اینترنت ، زدن هتل . به نظرت بهتر نیست بجای دنبال این همه خواسته تعریف نشده یک هدف بزرگ تر انتخاب کنی . زیادن ، معقول نیست .
اگه هرکدوم از اینارو یه درخت تشبیه کنیم باید اول بذرشو بریزم تا بزرگ بشه .گفتم احداث باشگاه ولی هدفم یه باشگاه کوچیک نیست هدفم یه باشگاهی مثل ریتنو فیتنس تو آمریکا هستش که هر شهری یه شعبه داره.گفتم آژانس ولی هدفم این نیست که یه مغازه بزنم 2 تا منشی بزارم هدفم یه شرکت هولدینگ مثل مارکوپولو هستش.اون 2 تاشم که مشخصه
واقعاً اینا کوچیک هستن ، اصلاً نمیشه بهشون گفت هدف .

میتونی در این رابطه از آقایی مهدیان کمک بخوای ، یا بری کلاساشون ، تو شهر شماس دقیق نمیدونم اما نزدیگه ، مدرس موفقیت هستن .
آقای مهدیان اسمشون چیه ؟
اگه هم تنبلی میکنی دیگه بازم گردن خودته ، تنبلی خودش یکی از عواملی که جلو موفقیت رو میگیره ...[/QUOT

اهداف من واقع بینانه هستش و مرحله به مرحله بزرگ میشه من نوشتم هتل ولی شروعش یه مجموعه بوم گردی هستش ولی هدف نهاییم یه هتل 5 ستاره سنتی یا مدرن هستش

هدف هات مشکل داره ....


خب اگه فکر میکنی درسته دیگه نظر من بدردت نمیخوره ، همون کارای که فکر میکنی درسته رو انجام بده .

جناب مهدیان شکیب ، جزو مشاورین اینجا هستن .

[reza1]

خب واسه خواستگاری وقتی مامانش میگه هنوز واسه دخترم ازدواج زوده آیا به این معنیه که فعلا خواستگاری نه؟؟

دوم پدر مادرم چون دیدگاهشون اینه هرکی تو شهر خودش و دور و بری ها تو کلشون کردن مشهدی ها اینطورین اونطورین سر این قضیه همکاری نمیکنن باهام همون چهار کلمه صحبتم که پارسال گفتن با کی نق زدن بود

مادرش اگه میگه زوده ، یعنی فعلاً نه ، اما نه اون نه یه منفی ، برو تو آب نمک فعلاً .

به هر حال تکلیفت رو با خودت روشن کن ، اگه پدر مادرت راضی ازدواج تو با شخصی تو شهر دیگه نیستن ، و تو هم تابع پدرو مادر ، اصلاً نباید بهش فکر کنی و این بحث ها رو نباید باز کنی .

[ashkan1]

خدمت شما :

ما هرسال 10 روز میریم مشهد و میریم به یه هتلی پدر مادر من الان شاید 30 ساله میرن این هتل منم از بچگی میرفتم این هتل و کم کم با صاحب هتل و برادراش و خواهراش آشنا شدیم و یه رفاقت خانوادگی چند ساله داریم و منم از بچگی با بچه هاشون بزرگ شدم و خیلی صمیمی و خودمونی هستیم تا الان .قدیما که مثلا میرفتیم دوره بچگیمون تو حیاط هتل بازی میکردیم با پسر عمو و پسر عمه و دختر عمه و دختر عمو این دختر مد نظرم و حتی این دختر همیشه از بچگی نسبت به این دختر یه حس خوبی داشتم که نسبت به دختر عموش و دختر عمش نداشتم با وجودی که همه هم سن بودیم و رابطه خیلی خودمونی هم داشتیم با هم گردش میرفتیم تفریح میرفتیم گذشت و گذشت تا من 23 سالم شد و اونم 18 سالش حس کردم که شد پارسال تابستون تو فکر ازدواج بودم و وقتی با خودم دو دو تا چهارتار کردم دیدم هیچ دختری بهتر از این دختر نیست واسم یکسال قبل این ماجرا هم کم و بیش با سوالاتم بهش فهمونده بودم مثلا اگه یه خواستگار غیر مشهدی داشته باشی نظرت چیه و حاظری غیر مشهد زندگی کنی و اینا .خلاصه پارسال دلو زدم به دریا و بهش ماجرا را گفتم بهشم گفتم که پدر مادرمم در جریانن و قرار بوده امسال وقتی مامانتو دیدن باهاش صحبت کنن اونم گفت که من هنوز تصمیمی ندارم و بابام از نظر مالی در شرایطی نیست که بخواد واسم جهیزیه فراهم کنه و این حرفا وقتی هم مامانش اومد هتل بابا مامانم بهش گفته بودن که آره یحیی به ما گفته و دوست داره دختر شما همسرش بشه و مامانشم گفته بود که منم خیلی خوشحال میشم یحیی دومادم باشه و کی از یحیی بهتر و این حرفا ولی فعلا دخترم سنش واسه ازدواج کمه این ماجرا گذشت ولی بعد اون ماجرا به شدت دختره باهام سرد رفتار میکرد مثلا قبل اون ماجرا ماهی یکبار دو بار پیام میداد یا زنگ میزد احوال میپرسید یا مثلا مشهد که بودم اگه خریدی میخواست بره زنگ میزد با هم میرفتیم یا حتی قرار بود بره تهران کلاس بازیگری تست بده قرار بود من همراهش برم که تنها نباشه در این حد رابطمون صمیمی بود ولی بعد از اینکه علاقمو گفتم انگار اون دختر کلان عوض شد دیگه پیامی نداد چند بار پیامش دادم جواب نداد روز آخرم پیامش دادم که ما داریم میرم فقط نوشت به سلامت در صورتی که سال قبلش خیلی گرم تحویل گرفت و این حرفا و به شدت باهام سرد شد و بی محلی کرد

و هنوز که هنوز نفهمیدم این تناقض واسه چیه


کل قضیه ما اینه واسه شما و دوستانی که در جریان نیستند

ازش بپرس.

از دخترای انجمن بپرس. شاید دخترا وقتی خواستگار میاد واسشون بیشترشون اینطوری میشن. اخه حیایی گفتن... منم جای اون بودم شاید یکم صمیمیتم رو نسبت بهت کمتر می کردم به خاطر حیا و اینکه قبل ازدواج بهتره یکم کمتر صمیمی باشیم و بعدش خوب دیگه ازدواج کردیم مشکلی نداره.

البته بگما. شاید اون اصلا تو فکر ازدواج نباشه و بخواد ازش دوری کنه بخاطر همین نخواد زیاد با شما حرف بزنه و واقعا دوس نداشته باشه فعلا ازدواج کنه. چون ازدواج احساس نیازه. تو دوست داری ازدواج کنی اون هم باید دوست داشته باشه.

ولا زود بودن واسه ازدواج یا دیر بودن بستگی به بلوغ فکری و جسمی و اون احساس نیاز ازدواجه.

خیلی دلیل دیگه میتونه داشته باشه که داره باهات سرد رفتار می کنه.

فقط یکی از اون همه دلیل که بین گزینه های روی میزه میتونه این باشه که نظری نسبت به تو نداره یا پسر دیگه ای یا کلا اصلا دوست نداره و یکی دیگه رو دوس داشته باشه.

خوب تو میتونی اول به شیوه درست این موضوع رو به بابا مامانت بگی و یه جوری خانواده اون رو هم مطلع کنی که ببینن نظر دخترشون چیه و چرا اینطور شده. البته طوری که رو دخترشون تاثیر منفی نذاره مخصوصا رو روحیش. ببینن نظرش چیه و نظرش رو قبول کنن. همچنین شما نظرش رو قبول کنین و لج بازی نکنین. و اگه هم سعی دارین نظرش رو عوض کنین در مورد اون چیزی که فک می کنه...، درست باشه. اول ببینین واقعا نظرش درسته. اگه درست بود خوب قبول کنین چون به نفع اون دختره. اگه اشتباه بود خوب به شیوه درست و منطقی نظرش رو عوض کنید طوری که به خودشو درسو زندگیشو روحیش اسیبی نرسه.

[sam127]

مادرش اگه میگه زوده ، یعنی فعلاً نه ، اما نه اون نه یه منفی ، برو تو آب نمک فعلاً .

به هر حال تکلیفت رو با خودت روشن کن ، اگه پدر مادرت راضی ازدواج تو با شخصی تو شهر دیگه نیستن ، و تو هم تابع پدرو مادر ، اصلاً نباید بهش فکر کنی و این بحث ها رو نباید باز کنی .

پدر مادرم به خصوص مادرم و مادر بزرگم دیدگاهشون نسبت به یزد تعصبیه و من این دیدگاه را اصلا نمیتونم قبول کنم.مادرم میگه تو یزد کلی دختر هست چه نیازی به شهرای دیگه فلانی گفته مشهدی ها خیلی هاشون آدمای خوبی نیستن مبادا بزارید یحیی زن مشهدی بگیره ها بعدم یه مثال تکراری ببین دختر داییت و پسر داییت رفتن با غیر یزدی ازدواج کردن زندگیشون به طلاق کشیده شد

===
مادرش اگه میگه زوده ، یعنی فعلاً نه ، اما نه اون نه یه منفی ، برو تو آب نمک فعلاً .
===
با این حرف پس نتیجه میگیریم فعلا به دنبال هدفهایی که نوشتم برم و زمانی باز کنم این موضوع رو که 100 درصد بشه

یعنی از نظر هیکلی به هدفم برسم

از نظر دانشگاهی به هدفم برسم

از نظر شغلی هم به هدفم برسم

و طبق زمان بندی هام حدودا در سن 25 سالگی

[sam127]

مادرش اگه میگه زوده ، یعنی فعلاً نه ، اما نه اون نه یه منفی ، برو تو آب نمک فعلاً .

به هر حال تکلیفت رو با خودت روشن کن ، اگه پدر مادرت راضی ازدواج تو با شخصی تو شهر دیگه نیستن ، و تو هم تابع پدرو مادر ، اصلاً نباید بهش فکر کنی و این بحث ها رو نباید باز کنی .

و حالا سوال اصلی امسال میرم مشهد تا 4.5 دیگه برخوردم با توجه با اتفاقات پارسال و بعد پیامهایی که داداشش بهم داد باید چجوری باشه؟؟؟
خودم باشم و خودمونی مثل سابق؟
رسمی ؟

[sam127]

ازش بپرس.

از دخترای انجمن بپرس. شاید دخترا وقتی خواستگار میاد واسشون بیشترشون اینطوری میشن. اخه حیایی گفتن... منم جای اون بودم شاید یکم صمیمیتم رو نسبت بهت کمتر می کردم به خاطر حیا و اینکه قبل ازدواج بهتره یکم کمتر صمیمی باشیم و بعدش خوب دیگه ازدواج کردیم مشکلی نداره.

البته بگما. شاید اون اصلا تو فکر ازدواج نباشه و بخواد ازش دوری کنه بخاطر همین نخواد زیاد با شما حرف بزنه و واقعا دو نداشته باشه فعلا ازدواج کنه. چون ازدواج احساس نیازه. تو دوست داری ازدواج کنی اون هم باید دوست داشته باشه.

ولا زود بودن واسه ازدواج یا دیر بودن بستگی به بلوغ فکری و جسمی و اون احساس نیاز ازدواجه.

خیلی دلیل دیگه میتونه داشته باشه که داره باهات سرد رفتار می کنه.

فقط یکی از اون همه دلیل که بین گزینه های روی میزه میتونه این باشه که نظری نسبت به تو نداره یا پسر دیگه ای یا کلا اصلا دوست نداره و یکی دیگه رو دوس داشته باشه.

خوب تو میتونی اول به شیوه درست این موضوع رو به بابا مامانت بگی و یه جوری خانواده اون رو هم مطلع نی که ببینن نظر دخترشون چیه و چرا اینطور شده. البته طوری که رو دخترشون تاثیر منفی نذاره مخصوصا رو روحیش. ببینن نظرش چیه و نظرش رو قبول کنن. همچنین شما نظرش رو قبول کنین و لج بازی نکنی. و اگه هم سعی دارین نظرش رو عوض کنین در مورد اون چیزی که فک می کنه درست باشه. اول ببینین واقعا نظرش درسته. اگه درست بود خوب قبول کنین چون به نفع اون دختره. اگه اشتباه بود خوب به شیوه درست و منطقی نظرش رو عوض کنید طوری که به خودشو درسو زندگیشو روحیش اسیبی نرسه.

مامانش در جریانه تنها صحبتش این بوده فعلا واسه دخترم ازدواج زوده.

[ashkan1]

اون دختر هم سعی می کنه کاری کنه که بهتره و اون فکر می کنه سرد بودن باهات بهتره. اما حالا دلایلش چیه واسه این کارش؟

[ashkan1]

منظورم از موضوعی که به بابا مامانش بگین سرد بودنش نسبت به شماست

[sam127]

اون دختر هم سعی می کنه کاری کنه که بهتره و اون فکر می کنه سرد بودن باهات بهتره. اما حالا دلایلش چیه واسه این کارش؟

یعنی تناقض نیست؟ قبل پیشنهاد به شدت خودمونی بعد پیشنهاد به شدت سرد؟